دوباره سیب بچین حوا...
من "خسته ام "
بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند.
درزندگی باید رنج بردولب فروبست وستایش کرد و امیدوار بود
فهمیدن این که فرداچی درانتظار توست ناراحتت می کند...
تصمیم بگیریم :
استاد تغییر باشیم نه قربانی تقدیر ؛
واسه موندن آدم ها . .
سازش کنید . . .امـــــا خواهش نه
گداشدن به درخانه دوست،حكايت ديدن اوست،وگرنه نان شب را هرگدايى دارد..
انگشتت را هرجای نقشه خواستی بگذار فرقی نمی کند…
تنهایی من عمیق ترین جای جهان است
و انگشتان تو هیچ وقت به عمق فاجعه پی نخواهند برد…
آرامـش می خـواهـد ...
بـه انـدازه ی خوردن ِ یـک فنـجان چـای
کـوتـاه بـاشد ...!!